.
خدای عزیزم! سه شنبه 8 مرداد 1398برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : امین دوست محمدی یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. سه شنبه 8 مرداد 1398برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : امین دوست محمدی
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون دو شنبه 7 مرداد 1398برچسب:, :: 6:42 :: نويسنده : امین دوست محمدی این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دوروبر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. دو شنبه 7 مرداد 1398برچسب:, :: 5:14 :: نويسنده : امین دوست محمدی خوشبخت کسی نیست که مشکلی نداره خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی نداره
جمعه 4 مرداد 1398برچسب:, :: 1:25 :: نويسنده : امین دوست محمدی خدایا جمعه 4 مرداد 1398برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : امین دوست محمدی
خودت گفته بودی فقط از من بخواه.
کریم خطابخش بخشنده ی مهربان
جمعه 4 مرداد 1398برچسب:, :: 1:12 :: نويسنده : امین دوست محمدی فريادزدم دوستت دارم صدايم را نشنيدي!
اعتراف كردم كه عاشقم جرم مراباورنكردي! گفتم بدون توميميرم لبخندتلخي زدي! ازدلتنگي ات اشك ريختم چشمهاي خيسم رانديدي! چگونه بگويم كه دوستت دارم تاتونيزدزجواب بگويي من هم همين طور! چگونه بگويم كه بي تواين زندگي برايم عذاب است تاتونيزمرادرك كني! صداي فريادم راهمه شنيدندجزاو كه بايدميشنيد! اشكهايم راهمه ديدند! اشيانه اي كه در قلبت ساخته ام تبديل به قفسي شده كه تااخردراينجا گرفتارم! گرفتارعشقي كه باورنداردمرا فكرميكنداين عشق مثل عشقهاي ديگراين زمانه خياليست حرفهاي من بيچاره دروغين است! حالاديگرآموخته ام كه كلام دوستت دارم رابرزبان نياورم ديگراشك نريزم ودرون خودبسوزم! اگردلتنگ شدم باتنهايي درد دل كنم واگرمردم نگويم كه ازعشق تو مردم! امارفتنم محال است عشق كه امدديگررفتني نيست جنون كه امدعغقل در زندگي حاكم نيست! انقدربه پايت مينشينم تابسوزم تاابدبه عشقت زندگي ميكنم تابميرم! گرچه شايدمرابه فراموشي بسپاري اماعشق براي من باارزش وفراموش نشدنيست! جمعه 4 مرداد 1398برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : امین دوست محمدی دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته; لبه چادرش روی زمین کشیده میشد چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:, :: 23:37 :: نويسنده : امین دوست محمدی حثی جالب و خواندنی بین یک عالم شیعه (استاد طبسی ) و یک وهابی....... چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : امین دوست محمدی درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش اومدین آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک آزاد
|
||
![]() |