.

يا رب اگر نگذرى از جرم و گناهم چه كنم ؟

ندهى گر، به در خويش پناهم ، چه كنم ؟

گر برانى و نخوانى و كنى نوميدم به كه روى آرم و حاجت ز كه خواهم ،چه كنم ؟

گر ببخشى گنهم ، شرم مرا آب كند ورنبخشى تو بدين روى سياهم ، چه كنم ؟

نتوانم كنم انكار گنه ، يك ز هزار كه تو بودى به همه حال گواهم ، چه كنم ؟

بار الها كرمى ، مرحمتى ، امدادى

كاروان رفته و من مانده به راهم چه كنم ؟

چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : امین دوست محمدی

سلام‏
‏پروردگارم‏ ‏خیلی‏ ‏وقته‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏زبان‏ ‏ساده‏ ‏برایت‏ ‏نامه‏ ‏ای‏
‏ننوشته‏ ‏بودم.‏ ‏انگار‏ ‏ادم‏ ‏هرچی‏ ‏بزرگترمیشه‏ ‏مشکلاتشم‏
‏بزرگترمیشه.‏ ‏ناخداگاه‏ ‏قلب‏ ‏انسانم‏ ‏درگیر‏ ‏مسائل‏ ‏دنیایی‏ ‏میشه.‏
‏هرچقدم‏ ‏سعی‏ ‏می‏ ‏کنم‏ ‏که‏ ‏هنوز‏ ‏دلم‏ ‏صاف‏ ‏و‏ ‏ساده‏ ‏و‏ ‏صادق‏
‏باشه‏ ‏و‏ ‏همیشه‏ ‏بیادت‏ ‏باشه‏ ‏اما‏ ‏گاه‏ ‏گداری‏ ‏ ‏زندگی‏ ‏دنیا‏
‏غافلش‏ ‏می‏ ‏کنه.‏ ‏امیدوارم‏ ‏کوتاه‏یم‏ ‏را‏ ‏ببخشی.‏ ‏خدایا‏ ‏ ‏کمکم‏
‏کن‏ ‏دل‏ ‏بسته‏ ‏دنیا‏ ‏نباشم.‏ ‏بهم‏ ‏قدرت‏ ‏بده‏ ‏فقط‏ ‏برای‏ ‏رضای‏
‏تو‏ ‏گام‏ ‏بردارم.‏ ‏یاری‏ ‏رسانم‏ ‏باش‏ ‏تایاری‏ ‏رسان‏ ‏دست‏ ‏های‏
‏باشم‏ ‏که‏ ‏بسویم‏ ‏درازمیشود.‏ ‏خدایا‏ ‏کمکم‏ ‏کن‏ ‏تا‏ ‏کبرو‏ ‏غرور‏
‏درقلبم‏ ‏جای‏ ‏نگیرد‏ ‏کسی‏ ‏راحقیرندانم‏ ‏و‏ ‏خودم‏ ‏را‏ ‏برترنشمارم‏
.‏ ‏خدایا‏ ‏کمکم‏ ‏کن‏ ‏حقی‏ ‏نخورم‏ ‏دلی‏ ‏نشکنم‏ ‏چشمی‏ ‏نگریانم‏ ‏.‏
‏بهم‏ ‏توان‏ ‏بده‏ ‏دلی‏ ‏بدست‏ ‏بیارم‏ ‏اشکی‏ ‏به‏ ‏لبخند‏ ‏تبدیل‏
‏کنم.‏ ‏آمین‏ ‏یارب‏ ‏العالمین.

چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 1:25 :: نويسنده : امین دوست محمدی

 

سلام خدای عزیزم

چند وقتی بود که برایت نامه ننوشتم. دلم برایت تنگ شده بود. ای بهترینی که میدانم نگفته هایم را میدانی.

امروز به یکی از دوستانم گفتم: «نمی توانم حرفهایم را به کسی بزنم». غافل از اینکه میتوان به تو اعتماد کرد. می توان به تو تکیه کرد. قبل از اینکه بگویم می شنوی



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 1:13 :: نويسنده : امین دوست محمدی


سلام

خدای خوبم میخواستم بگم میدونی ته دلتنگی چیه

اینه که دلت واسه خدا تنگ بشه

ولی از خجالت نتونی باهاش حرف بزنی

اینقد گناه داشته باشی که شرمت بشه بهش نگاه کنی

شرمت بشه که حتی اسمشو به زبون بیاری

ولی تو دلت کلی حرف واسه گفتن داشته باشی

حرفایی که دلت میخواد بگی تا اروم بشی ولی شرمنده ای از خدا

خیلی بده مگه نه؟

اینجوری اواره میشی مثل من

مثل حال الان من

خیلی بده

خیلی دلم گرفته

ولی اینقد روسیاهم که حرفی واسه گفتن ندارم

اگه حکمم مرگ باشه

بازم حرفی ندارم

ولی به خدا خیلی دوستت دارم هرچند بندگیو رو خوب بجا نیاوردم

هرچند کاستی داشتم

ولی دوستش داشتم

و میخواستم هوامو داشته باشه

دلم میخواست همیشه مطابق میلش باشم

ولی نمیشد دلم میخواست از اینکه بنده ای به نام من داره خوشحال باشه ولی نمیشد

اذیتش کردم

خدایا منو ببخش

راهمو گم کردم کمکم کن پیدا کنم

خدایا وامموندم تو بین راه

یه کاری بکن....

یه کاری بکن از این حال وهوا دربیام

دلم میخواد تو باشی تو زندگیم

ولی مدتی گیجم

گم شده ام

کمکم کن خودمو پیدا کنم

سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:فقط خدا , :: 22:39 :: نويسنده : امین دوست محمدی

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش اومدین


خبرنامه وب سایت:






Alternative content


قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ